Tuesday, January 31, 2012

Entering the Arctic

ورود به قطب شمال
...امروز به قطب شمال باز گشتم....دمای هوا منهای ۳۵ درجه بود...اما در محوطه باز فرودگاه که با باد وبرف همراه است به منهای ۵۰ درجه می رسد
 
Entering the Arctic
I arrived in the Arctic today….temperature was -35….but around airport -45

Tuesday, January 17, 2012

 نوشته های کوتاه از مهاجرت
"زندگی همین است"
 
...چند هفته ای از قطب شمال دورم...سعی کردم،در این مدت به کارهای که باید انجام می دادم،برسم...به مسافرت رفتم،ودر کنار اعضای فامیل درد ودل از همه جا بود،شادی کردیم وخندیدیم...روز های بعد در مراسم فوت عزیزی شرکت کردم،که در زندگی سیاسی واجتماعی من نقش زیادی داشت،در مراسم بارها از خود سوال کردم،"واقعا زندگی چیست"؟،یک روز شادی از خبری خوش،وروز دیگر غمگین از اخباری ناگوار...روز بعد برای خرید هدایا برای دوستان قطب شمال به بازار رفتم،سعی داشتم،چیزهای بخرم که دوستان به آن علاقه دارند...وخوشحال از خرید هدایا به خانه برگشتم...بزودی به قطب باز خواهم گشت...وامروز از طریق فیس بوک شنیدم،عزیزی که برای او کادو خریده بودم،در سن ۴۰ سالگی در بستر خواب جان سپرد....
 
چاره ای نیست،
زندگی همین است...
 
باید افتاد وبلند شد،
شادی کرد،از خبری خوش،
... وغمگین از اخباری ناگوار...
 
چاره ای نیست...
زندگی همین است ...

Wednesday, January 4, 2012

مسافرت

نوشته های کوتاه از مهاجرت
مسافرت

...بعداز هشت ماه ماندن درقطب شمال فرصتی ایجاد شد،تا به مرخصی بروم...در محل زندگی من(قطب شمال)درختی وجود ندارد،واز گلهای زیبا هم.خبری نیست،تا چشم کارمی کند،برف ویخبندان است...در همین مدت احساس می کردم،در کنار خیلی چیزها ی که از آن دورم،دیدن درختان وگلها را هم از دست داده ام...در مسافرت،بقولی مثل آدمهای "ندید وبدید"که سالها از همه چیز دورند،به درختان وگلها بیشتر از گذشته توجه داشتم،وپشت سرهم از آنان عکس می گرفتم...